چشم بسته غیب نگوئید، همه میدانیم کنکور بیمار است…
دوستانی که از سه سال پیش و از نخستین روزهای شهریور نود و نه، فارانیوم را به یاد دارند و یا در تیم اجرایی و ایده پردازی ما حضور داشتند احتمالا یادشان هست که در آن زمان تصمیم ما فعالیت در حوزههای آموزش نوجوانان و جوانان بود. البته قرار و تصمیم جدیمان عدم ورود به حیطهی کنکور بود، یعنی از بین همهی حوزههای مرتبط با سنین ۱۴ تا ۲۴، تصمیم داشتیم صرفا کنکور را حذف و به بقیهی موارد موجود بپردازیم…
خط قرمزی که هرچه ما بیشتر سعی در حفظ آن داشتیم و از آن دوری میجستیم، از سمت مخاطبین و تقاضاهایشان بیشتر مورد توجه و استقبال و پرسش قرار میگرفت…
خواستهی دوستان و مخاطبین ما در آن زمان این بود که در فضای کنکور و خصوصا در آشفته بازار مشاوره کنکور هم فعالیت داشته باشیم…
این شد که تصمیم گرفتیم مدتی از میادین اجرایی و محتوایی دور باشیم و بعد از تقریبا شش ماه، دوباره بازگشتیم و این بار حضور مداومی تا این لحظه در فضای آموزش داشتهایم… حضوری که عمدهی زمان آن برخلاف مرحله و فاز اول در کنکور گذشته و میگذرد، به همان رویه که مخاطب و دانش آموز میخواسته و در این سه سال همراه بوده…
چند روز پیش به صورت اتفاقی صحبتی از عزیزی شنیدم با این مضمون که:
ساعت مطالعه نرمال برای یک انسان، شش ساعت در روز است و حتما هم باید هر بیست دقیقه یک بار استراحت داشته باشد و اینکه در کنار مطالعهی دروس مدرسه حتما باید به آموختن مهارت و رشد فردی و ذهنی خودمان هم توجه کنیم.
و مشاورین کنکور و یا رتبه برترهایی که برای دانش آموز کنکوری برنامه ۱۲ ساعته میبندند بیسوادند و نمیدانند که با این کار آسیب بزرگی به روند یادگیری وارد میشود…!
دوست من،
بنده که البته هیچ گاه به صورت متمرکز در زمینهی مشاورهی کنکور به آن رویهای که مرسوم است و این روزها برای همه بدیهی و طبیعی شده است فعال نبودهام و در این مدت تمام تلاشم معلم بودن به معنای واقعی خودش بوده و بس…
هرچند هنوز هم با ایده آل خودم فاصلهی زیادی دارم ولی بعد از تجربهی نسبتا مناسبی در این دوره با توجه به شناختی که از مشاورین فعلی! حتی بدترینهایشان دارم،
می دانم که بعید است کسی باشد که بگوید روزانه ۱۳ ساعت مطالعه کاری طبیعی و برای سلامتی مفید است.
هرچند شدنی است و مسلماً خیلی از انسانهای موفق دیگر هم در زمانهای پیشین و فعلی آن را برای رسیدن به اهدافشان انجام میدهند اما مسلما کار سختی است و شاید برای سن هجده سالگی مقداری زیاد از حد سخت و دشوار باشد.
با این حال چیزی که بر من واضح است این است که در سیستم معیوب و غیر علمی از مسیر صحیح و علمی نمیتوان نتیجه گرفت.
قطعا اگر مسیر رشد و پیشرفت علمی در کشور ما به گونهای طراحی شده بود که برای ورود به یک رشتهی مشخص نیاز به عبور از هزار و یک فیلتر غیر علمی نبود، به جای برنامهی درسی روزانه 13 ساعت، شاهد برنامه ریزیهای علمی و متناسب و معتدل بودیم و البته در کنار آنها فرصتی هم برای آموزش تفکر، نوشتن، نقد و… فراهم میشد.
ولی حیف که شرایط فعلی و جو روانی حاکم بر سیستم آموزشی و خانوادهها و حتی گاها خود دانش آموزان این است که به هر قیمتی شده باید مسیر خوشبختی را در فلان دانشگاه و رشتهی خاص جستجو کنند و تا زمانی که به نتیجهی دلخواه نرسند دست از تلاش نمیکشند…
اما همان وبینار و همان چند دقیقه صحبت باعث شد که به گذشتهها فکر کنم، به همان روزهای ابتدایی فارانیوم و به قول خودمان فارانیوم قدیم…
به تک تک مهارتهایی که قرار بود در موردشان در فارانیوم صحبت کنیم و یا کم بحث کردیم و یا کلا مطرح نشدند و قولهایی که به آنها وفا نشده…
مجددا آنها را تا جایی که توان ذهنیام اجازه میداد یادداشت کردم و امیدوارم با حضور اعضای جدید در خانهی فارانیوم، امکان فعالیت مستمر و حرفهای روی همان موضوعات مهم که باید برای همهمان نقطهی درخشان فکر کردن و اندیشیدن باشند فراهم شود.
به امید روزهای بهتر، برای آموزش ایران و مردم ایران…
ارادتمند، محمد حسام سوف باف سرجمعی.
مدیر محتوایی گروه مشاوره تحصیلی فارانیوم