فاراکست، انتشار ماهانه از وبسایت فارانیوم و پلتفرم های معتبر پادگیر
0

سه نکته‌ی مهم در باب انتخاب رشته

دوازده جنبه‌ی لذت‌بخش کار:

الان میخواهیم درمورد دوازده جنبه­‌ی لذت‌بخش کار صحبت کنیم. البته در ابتدا لازم است بگوییم که هیچ شغلی نیست که هر دوازده مورد را باهم داشته باشد. بعضی جنبه­‌ها در بعضی شغل­ها پررنگ‌تر و در بعضی کمرنگ‌تر هستند.

  1. لذت پول در آوردن
  2. لذت زیبایی
  3. لذت خلاقیت
  4. لذت فهم
  5. لذتِ ابراز خویشتن
  6. لذت فناوری
  7. لذت یاری به دیگران
  8. لذت رهبری
  9. لذت تدریس
  10. لذت استقلال
  11. لذت نظم
  12. لذت طبیعت

همه ما به یک اندازه با دوازده لذتی که نام برده شد ارتباط برقرار نمی‌کنیم. شاید یک نفر از پول درآوردن لذت بیشتری ببرد و نفر دیگر از به‌دست آوردن استقلال.

توصیه ما به شما این است که یک کاغذ و قلم بردارید و لذت‌های خود را به‌ترتیب اولویت یادداشت کنید. سپس یکی از گزینه‌های شغلی خود را که به آن فکر می‌کنید، در کنار فهرست لذت‌ها بنویسید و ویژگی‌های آن شغل را برشمارید.

در قدم بعدی ببینید که آیا این شغل، ویژگی‌های لذت‌بخشی که برای شما مطرح است را در بر می‌گیرد یا نه؟ توجه داشته باشید که این شغل باید سه ویژگی ابتدایی فهرست شما را پوشش دهد. در غیر این صورت، حتی اگر شغلی که مدنظرتان است بسیار عالی و جذاب هم باشد، برای شما مناسب نیست.

برای پیش رفتن بهتر این تمرین، می‌توانید آن را با یک دوست انجام دهید. حرف زدن با یکدیگر درباره فهرست لذت‌ها کمک می‌کند تا به جزئیات بیشتر و دقیق‌تری دست پیدا کنید.

 

 

نقش خانواده در مسیر شغلی ما:

در گذشته، سرنوشت شغلی یک نسل، پیشاپیش توسط نسل قبلی تعیین می‌شد؛ افراد معمولاً شغل پدر و پدربزرگ خود را ادامه می‌دادند. به همین خاطر، گزینه‌های شغلی آنها بسیار محدود بود؛ و حتی گاهی منحرف شدن از مسیر شغلی خانوادگی تاوان سنگینی به دنبال داشت از جمله طرد شدن توسط والدین و اجتماع خانوادگی!

اما به مرور زمان و با تغییر نگرشی که در نسل‌های جدیدتر اتفاق افتاد، این تاوان‌ها و هزینه­‌های انتخاب و طی کردن مسیری متفاوت کمتر شد. البته که هنوز به طور کامل این موضوع در همه‌جا از بین نرفته است و هنوز هم کسانی هستند که به دلیل مخالفت‌های خانوادگی نمی‌توانند شغل موردعلاقه خودشان را در پیش بگیرند.

بنابراین، درحال حاضر، ما یک آزادی انتزاعی و نسبی به‌دست آورده‌ایم؛ چرا که همچنان در پس ذهن خود به رضایت و خواست خانواده هم فکر می‌کنیم. در پس ذهن ما چیزی به نام چارچوب‌های شغلی خانواده وجود دارد که به‌طور غیرمستقیم در مسیر شغلی ما تأثیر می‌گذارد. این چارچوب، ما را به سمت گزینه‌های شغلی خاصی سوق می‌دهد و بدون آنکه متوجه باشیم، مانع از آن می‌شود که خودمان را به‌طور کامل وقف یک شغل خاص کنیم.

اما چارچوب‌های شغلی خانواده از چه چیزهایی ساخته شده‌اند؟

در وهله‌ی اول، چارچوب‌ شغلی یک خانواده را اطلاعات آنها از جهان کسب‌وکار می‌سازد.

اگر در تمام نسل‌های یک خانواده، حتی یک مهندس هم پیدا نشود و همه وکیل و قاضی باشند، رفتن به سمت مهندسی از چارچوب آنها خارج است؛ زیرا اطلاعات کافی درباره مهندسی ندارند و نگران عواقب این شغل برای شما هستند. به اصطلاح، آنها نگران آینده نامعلوم شما در این شغل هستند؛ زیرا چیزی درباره آن نمی‌دانند.

چنین وضعیتی یک مانع بیرونی و نادرست محسوب می‌شود. شما می‌توانید با آشنا کردن خانواده خود با شغل مورد نظرتان نگرانی آنها را رفع کنید. عامل دیگری که به چارچوب شغلی خانواده شکل می‌دهد، باورها و نگرش آنهاست. اگر اغلب اعضای یک خانواده پزشک باشند، احتمالاً نجات دادن جان انسان‌ها را بالاترین ارزشی می‌دانند که یک شغل می‌تواند داشته باشد. در چنین فضایی که کسی ارزش کار هنری را درک نکرده است، رفتن به سمت تئاتر، نقاشی و هنرها و مشاغلی از این دست ممکن است خیلی سخت باشد؛ زیرا باید بتوانید چارچوب ارزش‌های شغلی خانواده‌­تان را وسیع­‌تر کنید.

به طور کلی می‌توانیم بگوییم که چارچوب‌های شغلی خانوادگی حاصل دو چیز است:

  • چیزهایی که والدینمان ارزشمند می‌دانند و نسبت به آنها اشتیاق دارند.
  • چیزهایی که از آنها هراس دارند و گریزانند.

این هراس هم همان‌طور که گفته شد ممکن است حاصل محدود بودن تجربیاتشان باشد یا حاصل باورهایی که دارند.

 

والدین به‌طور غیرمستقیم، نگاه تحقیرآمیز به یک شغل را به ما منتقل می‌کنند، به‌طور غیرمستقیم به ما القاء می‌کنند که فلان شغل در شأن ما نیست و یا با داشتن یک شغل خاص، زندگی رؤیایی‌ای خواهیم داشت. ما نیز ناخودآگاه سعی می‌کنیم خواسته‌های خود را با آرزوها و رؤیاهای والدینمان هم‌سو کنیم. اما نکته مهم این است که باید بتوانیم واقعیت را از تخیلات والدین خود تشخیص دهیم.

 

 

 

 

باور داشته باشید که وقتی از خود می‌پرسیم: قرار است با زندگی شغلی خود چه کنیم؟

بخش عمده‌ای از پاسخ صحیح را درون خودمان داریم. کافیست به سمت آن حرکت کنیم. اما این مسیر پرپیچ و خم است و نباید خیلی زود خسته و ناامید شوید.

همه ما نداهای درونی‌ای داریم که با ما سخن می‌گویند. این نداهای درونی می‌توانند به اعتمادبه‌نفس ما اضافه کنند و جسارت رفتن به سمت شغل مورد علاقه‌مان را در ما ایجاد کنند. اما گاهی اوقات نیز ممکن است کاملاً برعکس کار کنند؛ برای مثال، ممکن است شما واقعاً توانایی و استعداد زیادی برای خلبان شدن داشته باشید، اما نداهای درونی‌تان مدام بگویند: تو نمی توانی، بی عرضه‌ای و…

نداهای درونی همیشه حقیقی نیستند، بلکه بیشتر تحت‌تأثیر محیط بیرون و نظرات دیگران هستند. پس اجازه ندهید نداهای درونی منفی بر توانمندی‌های شما سایه بیندازند.

فراموش نکنید که حسادت‌های اشتباه هم می‌توانند مسیر شغلی شما را به بی‌راهه بکشند. اما گاهی دلیل پیدا نکردن شغل موردعلاقه، بسیار ساده‌تر از این حرف‌ها است: خستگی.

به خودتان فرصت استراحت کردن بدهید و با ذهنی باز به شغل آینده‌تان فکر کنید. خستگی روحی و ذهنی می‌تواند بهترین شغل‌های دنیا را برای شما تبدیل به بدترین شغل‌ها بکند و ممکن است به یکباره خیال کنید که واقعاً به هیچ شغل و فعالیتی علاقه ندارید.

در چنین موقعیتی نترسید، بلکه اجازه دهید ذهن‌تان خستگی در کند، آن‌وقت دوباره علایق و تمایلات تان خودشان را بروز خواهند داد.

 

میزون باشین و موفق 🌱

سید مجتبی سیدمحسنی
مشاور هدایت تحصیلی گروه مشاوره تحصیلی فارانیوم❤️

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *